محل تبلیغات شما


عمریست با عنایت تو گریه می كنم

تنها به قصد قربت تو گریه می کنم

 

عمریست پای بیرق مشکی روضه ها

در سایه سار رحمت تو گریه می کنم

 

گاهی ستاره می شوم و تا سپیده دم

در آسمان غربت تو گریه می کنم

 

قبرت که نیست دلخوشم از اینکه لاأقل

پایین پای هیئت تو گریه می کنم

 

آه ای ضریح گمشده! بانویِ بی نشان!

در حسرت زیارت تو گریه می کنم

 

تا تربت شهید اُحد پا به پای اشک

هرشب به رسم عادت تو گریه می کنم

 

تا صبح در حوالی دلتنگی بقیع

با بوی یاس تربت تو گریه می کنم

 

گاهی به یاد هق هق آن پلک نیمه جان

در سوگ بی نهایت تو گریه می کنم

 

گاهی کنار روضه ات از دست می روم

از بسکه در مصیبت تو گریه می کنم

 

از ابتدای مرثیه هایت قدم قدم

تا کوچۀ شهادت تو گریه می کنم

 

*رفقا دهۀ محرم که شروع میشه از شب اول آروم آروم بامصیبتا جلو میای تا به شب تاسوعا و عاشورا برسی حرف و بعد میگیم اما فاطمیه برعکس همهایناس از شب اول با اوج روضۀ فاطمیه مواجه میشیم برا همینه سفرۀ مادر برا هرکسینیست سفرۀ محرم عامه اما سفرۀ فاطمیه خیلی خاصه میخوام بی مقدمه شروع کنم نمیدونماین چه رسمیه فاطمیه باید از همین جا شروع بشه : آی مردم مادرمونُ زدن آی جوونایه جور مادرمونُ زدن ۱۸ ساله بوده اما مثل پیرزن ها دست به دیوار میگرفتراه میرفت سرتو بالا بیار داد بزن برای مادر مگه نگفتن برا جوون مرده داد میزنن حالا که روضۀ کوچه س بسم الله

کدوم شما طاقت دارید زمین خوردن مادرتونُ ببینید؟منیه آقایی رو میشناسم گفت م تو کوچه بودیم یه نامردی جلو مادرمُ گرفت هرچی جلوجلو اومد مادرم عقب عقب رفت عاقبت دستشُ بالا آورد یه طوری زد دیدم مادرم دور خودشمیگرده میخوام فقط شعر بخونم خودت حق روضه رو ادا کن*

 

غروب بود و غمی میوزید در کوچه

و پلک فاجعه ای می پرید در کوچه

 

هوا گرفته،زمین تیره،آسمان ها تار

غروب بود و شب اما رسید در کوچه

 

در امتداد دو دیوار سنگیِ نزدیک

فرشته ای پر خود میکشید در کوچه

 

و کودکی که پَرِ چادری به دستش بود

کنار مادر خود میدوید در کوچه

 

مسیر خانه همین بود و چشم او میدید

چگونه راه به پایان رسید در کوچه

 

در امتداد دو دیوار سنگی و نزدیک

چهل نفر همه از سنگ دید در کوچه

 

به خشم پنجۀ خود میفشرد نامردی

همان که لب ز غضب میگزید در کوچه

 

کشید چادرِ مادر بیا که برگردیم

کبوترانه دلش می تپید در کوچه

 

چه شد ، که زد ، چه به روزش رسید با سیلی؟

صدای مادر خود میشنید در کوچه

 

چه شد ، که زد ، که ز دیوار هم صدا آمد

چه ضربه ای نفسی را برید در کوچه

 

*آی جوونا یه جور زد دیدن مادر رو زمین افتاد . مادربلند شو بریم مادر بزار زبانِ حال بگم : اول حرفی که زد گفت حسن جان نکنه به باباحرفی بزنی خدا نکنه مادر جلو بچه کتک بخوره امام حسن دیگه جلو مادر نرفت میگفتمادرم سیلی خورده منو ببینه خجالت میکشه *

 

یارب نصیب هیچ غریبی دگر مکن

دردی که گیسوان حسن را سفید کرد

با صد امید حامی مادر شدم ولی

سیلی زنی امید مرا نا امید کرد

 

*یه جوری سیلی به صورت مادر زد (بعضیا فکر میکننیه سیلی بوده تموم شده رفته ؛ نه وقتی بعدِ شهادت ، دومی رسید جلو مقدادُ گرفت گفتکجا زهرا رو به خاک سپردن ، وقتی حوابِ سر بالا شنید یه سیلی تو صورت مقداد زد مردبود ، قوی بود ، رو زمین افتاد زد زیر گریه گفت تو با یه سیلی خوردن من اشکت دراومد هان؟ بلند شد گفت نامرد گریه ام برا خودم نیست میخوام بگم اینطور که به منزدی چطور به زهرا زدی . ای جوونا فقط بهت بگم یه جوری زد مادر گریه میکرد میگفت :

 

از آن روزی که سیلی خورده ام دشوار میبینم

به چشم نیمه باز خود جهان را تار میبینم

 

بریم کربلا سال ها گذشت زینب یاد این شب افتاد ،اون شبی که تو خرابه دید رقیه چشماش خوب نمیبینه سر بابارو بغل گرفت گفت بابا بهمن حق بده

 

دست عدو بزرگتر از صورتِ من است



سینه زنی واحد زیبا ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام و وداع با ماهِ صفر به نفسِ کربلایی حسین طاهری اجرا شده در ماهِ صفر سال ۱۳۹۷

سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام به نفسِ حاج محمد طاهری اجرا شده ، ماهِ صفر سال ۱۳۹۷

قسمت_اول نجوا با امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام و وداع با ماهِ صفر به نفسِ حاج محمد طاهری اجرا شده ، ماهِ صفر سال ۱۳۹۷

  ,تو ,مادر ,کوچه ,کنم ,، ,در کوچه ,گریه می ,تو گریه ,می کنم ,کنم  

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Anthony's memory Richard's page شرکت مهندسی شهران سازه آفاق colasoftli lipeltachi geandpostwittsubf وینگ چون واسکریمای حرفه ای دزفول گن لاغری شکم Doris's page وبلاگ سمیه آرزه