در این روزگاری که دل بیقرارست
گدایِ کریمه شدن افتخارست
ثوابِ زیارت برایم نوشتند
خودم نه دلم سویِ تو ره سپارست
دوباره حرم قسمتم نه نشد آه
چقدر این دلِ بی نوا بدبیارست
چنان گنبدت جلوه دارد در عالم
که صحنِ تو در آسمان ها مدارست
کسی که قدم میزند در حیاطت
رویِ فرشِ بالِ ملائک سوارست
نگاهت مرا از غریبی درآورد
ببین خنده رویِ لبم آشکارست
همین هم نشان از کرم خانهدارد
گدا زاده ای با شما هم جوارست
کریمه کرم کن گدایِ خودت را
گدایی که در ماتمت سوگوارست
چکید اشک تو بر زمین بعد ازآن بود
که از ساوه تا قم درختِ انارست
دلم خون شد از این غم و ماجرایت
دلت تنگ بوده برایِ رضایت
*وارد شد در این شهرِ مقدس تمام مردم به استقبالش اومده بودن همه گل دستشون بوده آخه برا اولین بارِدخترِ امام داره میاد مرد و زن احترام گذاشتن بارها شنیدید ولی چون در ساوهبه بی بی زهر داده بودن ، مریض احوال بود و خانه ای براش آماده کردن هفده روز درآن خانه زندگی کرد و مهمان بود مردم قمحتی نزاشتن مردی واردِ محله بشه بمیرم برات خانم من از نیمۀ شعر میخونم صدا نالهت بلند بشه *
تفسیر کن دوریِ خواهر از برادررا
تعبیر کن خوابِ حرم بوسیِمادر را
جاری بکن در قم کمی از حوضِکوثر را
ماتمکده کن کشورِ موسی ابنجعفر را
ای زینبی که از حسینِ خودجدا ماندی
با ما بگو آیا به زیرِ نیزهها ماندی؟
آیا زِ تو کس هتک حرمت کردنه هرگز
در قم دلِ تو حسِ غربت کردنه هرگز
کس خنده در اوجِ مصیبت کردنه هرگز
کس غارتِ خلخالُ و زینت کردنه هرگز
اینها که گفتم یک به یک آمدسرِ زینب
ای وای سوغاتِ سفر شد معجرِزینب
قم با سلام و تهنیت دنبالِتو آمد
با سر به طوفِ کعبۀ آمالِتو آمد
با شاخه هایِ گل به استقبالِتو آمد
دستِ محارم زود زیرِ بالِتو آمد
زینب ولی با خیل نامحرم کجاهارفت
پیشِ دو چشمش خیزران پایینو بالا رفت
,تو ,قم ,آمد ,ای ,کن ,کرد نه ,تو آمد ,نه هرگز ,در قم ,که از
درباره این سایت