صاحب عزایِ مادر ، یا اَیُهاالمُنتظر
بگو کدوم جمعه پس ، میرسه ازتو خبر؟
شده یه رازِ جانکاه ، همین سوالِکوتاه
ندبه چقدر بپرسه أَیْنَ بَقِیَّةُاللَّهِ
نگاه نکن که روسیام
نگاه بکن به حاجتام
دیگه فقط تو رو میخوام
غریبآقام غریب آقام »
_______
کجایی آقا دلا قرینِ آهِ ، زندگیا تباهِ
اصلاً ما هیچی آقا ، فاطمه چشمبراهِ
روضۀ این شهیده ، اَمونمُ بریده
روضه خوانا میخونن ، رنگِ حسنپریده
مقتل بخوان یابن الحسن
جلو چشه خبر شکن
مادرِمونُ میزدن
غریبآقام غریب آقام »
_______
کارِ یه عده نوکر ، گریه و آهو ناله ست
روضۀ امشبِ ما ، روضه یک سه سالهست
روضه بخوان یابن الحسن
بگو که شامیا بَدَن
دختر سه ساله رو زدن
*چندوقتی بود امام صادق علیه السلام دید یکی از شاگردانُ از دوستانشون بینِ جمع نیست ،سراغشُ گرفت حضرت (یعنی میشه یه روزی ام امام زمانم سراغِ ما رو بگیره ؟) گفتنآقا ، خدا بهش اولاد داده
بعد از چند روز اومد خدمتِ حضرت ، آقا فرمود شنیدم اولاد دار شدی؟!عرض کرد بله یابن رسول الله . حضرت فرمود پسر هست یا دختر ؟! یه نگاه کرد گفت آقا خدابهم یه دختری عنایت کرده . حضرت فرمود اسمشُ جی گذاشتی ؟! گفت آقا با اجازۀ شما اسمشُگذاشتم فاطمه .
تا گفت فاطمه دید حضرت آروم آرومداره گریه می کنه آقاجان اگه اشتباه کردم منو ببخشید ، آقا فرمودن نه بهترین کارُانجام دادی اسمی قشنگتر و بالاتر از نامِ مادرم زهرا نیست اما فقط همینُ بهتبگم حالا که اسمشُ گذاشتی فاطمه مبادا سرش داد بزنی (بگم؟! ) حالا که اسمشُ گذاشتیفاطمه نکنه یه موقع دست به روش بلند کنی.*
، , ,حضرت ,یه ,آقا ,فاطمه ,سه ساله ,حالا که ,که اسمشُ ,، آقا ,مادرم مادرم ,اسمشُ گذاشتی فاطمه
درباره این سایت