اگردشمن کند نقشِ زمینم
رسدظلم از یسار و از یمینم
به قرآنتا نفس دارم به سینه
طرفدارِامیرالمؤمنینم
اگرچه کس نکرد از من حمایت
حمایتاز علی دِینْ است و دینم
شودقربان یک مویِ امامم
هزارانبار طفل نازنینم
نگاهمرا بگیر ای ابرِ سیلی
که مظلومیِحیدر را نبینم
همهدشمن ، نه یاری نه معینی
فقطدیوار شد یار و معینم
تنممجروح شد از تازیانه
بزنقنفذ بزن قنفذ من اینم
الهیبشکند دستت مغیره
بزنمن دُختِ خَتم المرسلینم
شاعر: استاد غلامرض سازگار
*دیددارن آقا رو میبرن کمربند علی رو گرفت ، چهل نفر یه طرف خانم یه طرف هر کاریکردن دیدن دست از مولا بر نمیداره با تازیانه (بریم کربلا ؟) هرکاری کردن دخترشماز امامش جدا نشد تو گودال چهل نفر با تازیانه.
عباشُانداخت رو فاطمه این عبا خیلی کار کرده ، یه بار اهل بیت زیرِش نشستن داستانِ حدیثِشریفِ کسا رو شنیدید عبا ارثِ پیغمبرِ ؛ حتماً همون عبا بوده که امام رضا رو سرشکشید از کاخِ مامونِ ملعون به سمتِ خانه آمد حتماً همون عبا بود که ابی عبداللهرو صورتِ علی اصغر کشید اما همین عبا رو مثلِ علی از شانه برداشت حسین ، رو علیاکبر ننداحت ، کنارِ علی اکبرش پهن کرد بدنُ تو عبا جمع کرد
,رو ,عبا ,علی ,، ,یه ,یه طرف ,حتماً همون ,چهل نفر ,بزن قنفذ ,همون عبا
درباره این سایت