محل تبلیغات شما

تا باب فیض ، رو به دلم باز می شود
شعرم به شوق مدح تو آغاز می شود
همچون كلیم كار من اعجاز می شود
احساس قلبی ام به تو ابراز می شود

تا با توأم به مردم دنیا چه حاجت است
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟

خاتون مشرقین سلام عرض می کنم
ای عین نور عین سلام عرض می کنم
بانیِ عالمین سلام عرض می کنم
آرامشِ حسین سلام عرض می کنم

این جمله ، حرفِ قلبی هرچه برادر است
روزی که آمدی به زمین روزِ خواهر است

چشم و چراغ عترت طاها خوش آمدی
آیینه دارِ هیبت مولا خوش آمدی
ای امتداد حضرت زهرا خوش آمدی
سوّم امام زادۀ دنیا خوش آمدی

آنسان که شرحِ عاشقی تو شنیدنی ست
لبخندِ تو به چهرۀ ارباب دیدنی ست

چون در قفایِ عشق خودت با سر آمدی
بر هر چه عاشق است در عالم  سرآمدی
ای افتخار كرده به تو ذات سرمدی
الحق که تو  عقیلۀ آل محمّدی

درد از دل رسول به سرعت عبور کرد
با تو خدیجه باز در عالم ظهور کرد

در تو صفات ذات خُدا جلوه گر شده
در خاک با تو مِهر و وفا جلوه گر شده
اوج مقام صبر و رضا جلوه گر شده
کرب‌ و بلا به شام بلا جلوه گر شده

تو آمدی که زخم مدینه رفو شود
با خطبه ات بساط ستم زیر و رو شود

از شان تو خُداست که سر در می آورد
سلطان انبیاست که سر در می آورد
زهراست،مرتضاست که سر در می آورد
مظلوم کربلاست که سر در می آورد

چون درخُور مقام تو جز این نداشته
اسم‌ تو را خدای تو زینب گذاشته

با دیده ، دیدن تو مُیّسر نمی شود
نوری و خاطر تو مُکدّر نمی شود
بی تو حسین زندگی اش سر نمی شود
جز تو کسی که زینت حیدر نمی شود

با احتساب اینکه تویی زینت علی 
قطعاً یکی ست خَلق تو با خلقت علی

استاد تو خداست ، خُدایی علیمه ای
صدّیقه و مُطهّره ای و فهیمه ای
شخصاً شبیه فاطمه حق را ندیمه ای
اُخت الکریم ، بنتِ کریم و کریمه ای 

از بس که مثل شیرخدایی تو شیرزن
با دیدنِ تو یاد پدر می کند حسن

كوریِ چشم جُملگیِ بد نهادها
هیچند در برابرت ، ابن زیادها
ما نیستیم پیرو کج اعتقادها
عین نفهمی است اگر بی سوادها

گفتند شام و کوفه تو را بی نقاب دید
بالله؛ حجاب نیز تو را در حجاب دید

داغی که پیر کرد تورا درد شام بود
با اینکه دورتان همه جا ازدحام بود
با تو وقار اهل حرم مستدام بود
آنجا که حُبّ حیدر و زهرا حرام بود

با بودن تو شعبه ای از کربلا شده
در زینبیّه اش نجف از نو بنا شده

اندازۀ تو هیچ كسی غم ندیده است
داغی كه دیده ای تو مُحرّم ندیده است
نسل بشر كه هیچ مَلَك هم ندیده است
با اینكه درد و داغ،دلت كم ندیده است

جز حمد كردگار دمی بر لب تو نیست 
جز یا حسین زمزمۀ هر شب تو نیست

در قتلگاه پیر شدی خاك بر سرم
از جان خویش سیر شدی خاك بر سرم
گفتند كه اسیر شدی ، خاك بر سرم
با شمر هم مسیر شدی خاك بر سرم

خاكم به سر كه همسفر اشقیا شدی
از یادگار مادرت آخر جدا شدی

شد مثل مادر تو نصیب تو سوختن
بستند هر دوست تو را چون ابوالحسن
نه یوسفی برای تو ماند و نه پیرُهن
گفتی دم وداع به سالار بی كفن

چون چاره نیست می روم و می گذارمت
ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت

شاعر : محمد قاسمی



سینه زنی واحد زیبا ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام و وداع با ماهِ صفر به نفسِ کربلایی حسین طاهری اجرا شده در ماهِ صفر سال ۱۳۹۷

سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام به نفسِ حاج محمد طاهری اجرا شده ، ماهِ صفر سال ۱۳۹۷

قسمت_اول نجوا با امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام و وداع با ماهِ صفر به نفسِ حاج محمد طاهری اجرا شده ، ماهِ صفر سال ۱۳۹۷

تو ,، ,سر ,سلام ,خاك ,خوش ,عرض می ,سلام عرض ,تو را ,در می ,که سر

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه عینک آفتابی اصل دفاتر فنی مهندسی کانون آگهی و تبلیغاتی تابان گلستان گفتمان جهانی مهدویت Roberto's blog بیغوله ولایت آقا علی{علیه السلام} Lisa's receptions smogardely reappnitidin