به در خیره میشم،میلرزه وجودم
مثه محسن ای کاش،منم سوخته بودم
منم مثل محسن، برا مادر ای کاش
توی کوچه سینه، سپر کرده بودم
میسوزم از این غم، توی کوچه ای کاش
علیِ غریبُ، خبر کرده بودم
منی که، برادر شهیدم
تو هفت سالگی، مو سفیدم
همه روضه ی مادر و تویِ کوچه دیدم
نمیگم چطور زد،چطور مادر افتاد
همینو میگم که، ز پشت سر افتاد
یه ضربه به من زد، یه ضربه به مادر
غرورم تَرَک خورد، که کاری نکردم
می گفتم به مادر،پاشو عشقِ حیدر
می گفت: دنبالِ گوشواره هام می گردم
*اصلاً یکی از دلائلوحشی گری های این نانجیب این بود،می دونستن اول همون جا پشت در کار رو تموم کردن،که نسلی دیگه از فاطمه نمونه.*
می دونست عزادارِ مادر
می دونست که چه حالی داره
می دونست کجا داره نامرد پا میذاره
می گفتم عقب وایستا نامرد
مگه تو ناموس نداری؟
چرا اینقدر از مادرِ ما کینه داری؟
,مادر ,دونست ,کوچه ,ای ,کرده , می ,بودم ,می دونست ,کاش ,ای کاش
درباره این سایت